سیاستمداران اصلا فیلم می بینند ؟!
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۹۶۰۴۱
یک منتقد سینما میگوید: ای کاش سیاستمداران اهل سینما بودند و گاهی روی پرده سینما به حرف دل جوانها گوش میسپردند چون سینما دائم حرفهایی را گوشزد و آیندهنگری کرده است.
چند روز قبل یادداشتی از تهماسب صلحجو - منتقد قدیمی سینما - با موضوع «سیاست در سینما» در ایسنا منتشر شد که البته اصل یادداشت سال ۱۳۷۸ در مجله فیلم چاپ شده بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جان کلام یادداشت صلحجو در حدود ۲۰ سال قبل این بود که، «بهرغم وسعت در سینمایی سیاسیِ تبلیغاتی، دامنه سینمایی سیاسی معترض بسیار محدود بوده و بدبینیها و بدگمانیها و سوءتفاهمهای بازدارنده تاریخی که از بدو پیدایش سینما در ایران هرگونه اعتراض را «ممنوع» کرده بود، همچنان (در سال ۱۳۷۸) به قوت خود باقی است و در سالهای پس از انقلاب هم به سیاق گذشته هر جا که سینما از چهارچوب سازش با شرایط موجود فراتر رفته و حرف و حدیثی بر خلاف پسند زمامداران وقت گفته، مصلحتاندیشان به بهانه ناسازگاری آن با «مصالح مملکت» و اخلال در نظم جامعه، با توقیف و سانسور به چارهجویی پرداختند.»
بیشتر بخوانید:
یک «ممنوع مطلق» در سینما و «هوایی که تازه نیست»
از آنجا که به نظر میرسد این وضعیت هنوز هم در سینما وجود دارد و اتفاقا بسیار سختگرانهتر شده است، پیگیر آن شدیم تا نظر این منتقد را پس از گذشت دو دهه جویا شویم و او در گفتوگویی با ایسنا بیان کرد: آنچه در سال ۱۳۷۸ نوشته بودم بر این مبنا بود که سینما به عنوان یک پدیده بسیار مهم و تاثیرگذار فرهنگی در کنار دیگر فعالیتهای فرهنگی، دائم حرفهایی را گوشزد کرده و به نوعی آیندهنگری کرده است، چون کار فرهنگ همین است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در فرهنگ آیندهنگری میشود و گذشته چراغ راه آینده است. زمانی که من این مطلب را نوشتم -که البته دوستان دیگری هم مینوشتند - مربوط به دورانی بود که چشم افراد جامعه امیدوار به انجام یک سری اصلاحات بود و الان وقتی واکنش جوانها را میبینیم، به نظر میرسد کار از کار گذشته است، چون زمانی که باید به این حرفها توجه میشد، اتفاقی نیفتاد.
او افزود: ما در همان مقطع بابت آنچه میگفتیم مورد انتقاد قرار میگرفتیم و نقدهایمان بیارزش تلقی میشد، در حالی که هر بخشی از گذشتهی جامعه را که نگاه کنیم، میبینیم که سیاستمداران به بسیاری انتقادها بیتوجهی کردند و نتیجه آن را این روزها میبینیم.
وی با اشاره به اینکه آنچه را که به گذشته مربوط میشود، باید از یک جنبه تاریخی نگاه و تحلیل کرد، ادامه داد: سینما اتفاقات بسیاری را در گذشته هشدار داده، مثل فیلم «آواز قو» که گوشهای از داستان همین امروز ما و جوانان امروز ماست، ولی در زمان ساختش آن را و فیلمهای مشابه را جدی نگرفتند. فیلمهای مشابه، یا سانسور میشدند یا توقیف میشدند و گروهی معتقد بودند خلاف مصالح مملکت است، در حالی که دیالوگی در فیلم هست که جمشید هاشم پور در نقش یک پلیس طرفدار جوانها مطرح میکند که همین حرفهای امروز است و اینکه جوانها حقی دارند.
او با یاداوری اینکه «در دوران اصلاحات فیلمهای اعتراضی و منتقدانه زیادی ساخته شدند که البته دچار مشکلاتی هم میشدند»، گفت: مثلا در سکانس پایانی فیلم «به رنگ ارغوان» که به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا ساخته و پنج سال هم توقیف شد، جوانهای دانشجو بهخاطر حفاظت از محیط زیست به صورت نمادین خود را در موقعیت به دار آویختن نشان میدهند و اینها چیزی است که امروز درباره آن صحبت میشود. کاش سیاستمداران اهل سینما بودند گاهی روی پرده سینما به حرف دل جوانها دل میسپردند اما متاسفانه احتمالا بسیاری از آنها اصلا فیلم تماشا نمیکنند و ای کاش برای آنچه در سینما ساخته شده، درنگ میکردند.
صلحجو در ادامه با اشاره به جریان سینمای سیاسی بیان کرد: سینمای سیاسی دو شاخه دارد؛ یکی اینکه به صورت مستقیم به مسائل سیاسی یا تبلیغی سیاسی بپرازد و یکی دیگر هم اینکه بیشتر برداشت سیاسی از آن میشود. فیلمهایی که از دسته دوم هستند، معمولا سینمای منتقد اجتماعی و سیاسی تلقی میشوند که جنبه اعتراضی دارند. در این بین نکته قابل توجه این است که سینمای سیاسی به شدت تابع شرایط اجتماعی است، یعنی در سینما زمانی مفهوم سیاسی پررنگ میشود که موضوعی در یک شرایط ملتهب اجتماعی طرح شود، بر این اساس خیلی از فیلمهایی که قبل از انقلاب، سیاسی تلقی میشدند امروز دیگر سیاسی نیستند. بعد از انقلاب هم بیشتر فیلمهایی که در دسته سیاسی داشتیم، تبلیغی بودند.
این منتقد سینما درباره اینکه آیا ساخت فیلمهای سینماییِ سیاسی و اعتراضی در مردم میتواند تاثیرگذار باشد که ببینند مطالباتشان در جایی مطرح میشود؟ گفت: فیلمهای معترض اجتماعی میتوانند زمینهساز یک جریان باشند که در زمان انقلاب هم همینطور بود اما اساسا این نوع فیلمها زمانی میتوانند کارآمد باشند که حاکمیت به آنها توجه داشته باشد، نه اینکه صرفاً فیلمی ساخته شود. هدف سینمای منتقد اجتماعی و سیاسی این است که بحرانها را گوشزد کند و حاکمیت هم به آن توجه داشته باشد. زمانی به دلیل محدودیت رسانه، سینما خودش یک رسانه فراگیر بود که به مردم آگاهی میداد اما امروز در دورانی به سر میبریم که گستردگی رسانه شکل دیگری پیدا کرده است.
صلحجو در پاسخ به اینکه آیا میتوان گفت با تغییرات رسانهای، سینما از جامعه عقب افتاده است؟ گفت: قطعاً همینطور است. سینما دیگر نمیتواند آن نقشی را که ۵۰ سال قبل ایفا میکرد، امروز هم ایفا کند، چون همین گوشیهایی که در اختیار مردم است، خودشان سینما هستند و در واقع از سینما هم جلوتر هستند. مردم دائم درباره مسائل اجتماعی روز درتلفنهای خود فیلمهای مستند میبینند، در حالی که در گذشته چنین امکانی وجود نداشت. یکی از دلایلی که سینما چنین نقشی را از دست داده، این است که در طول این سالها مدیران بیش از آنکه به فکر سینما باشند، به فکر موقعیت خود بودند، مدام نگران بودند که نکند به فیلمی مجوز دهند و بعد مشکلی ایجاد شود. تلویزیون هم همین وضعیت را دارد و اینطور میشود که سینما و تلویزیون مخاطب خود را از دست میدهند و رسانههای دیگر جایگزین میشوند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: سینمای سیاسی دفاع مقدس جشنواره سینما حقیقت باستان شناسي سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی فیلم ها جوان ها صلح جو حرف ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۹۶۰۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ستار اورکی از علاقهاش به موسیقی فیلم گفت/همکاری با مسعود کیمیایی
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی موزه سینما، در ادامه انتشار سلسله برنامههای تاریخ شفاهی توسط موزه سینما، به مناسبت زادروز ستار اورکی آهنگساز مطرح فیلمهای سینمایی بخشهایی از گفتوگوی این هنرمند منتشر شده است.
ستار اورکی آهنگساز مطرح سینمای ایران گفت: من در پانزدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۸ در شهر اهواز متولد شدم و اصالتا بختیاری هستم. فعالیت در حوزه موسیقی را از تیر ماه سال ۱۳۵۷ آغاز کردم. در خانواده ما هیچکس اهل موسیقی نبود اما در دوران کودکی، سازی به نام «ملودیکا» به دستم رسید و همین موضوع باعث شد به موسیقی بسیار علاقهمند شوم و آن را دنبال کنم.
وی با بیان اینکه فکر نمیکرده روزی آهنگساز شود و این حرفه به شغل اصلی اش تبدیل شود، افزود: در دوران هشت سال جنگ تحمیلی، پدرم اصرار داشت که در خوزستان بمانیم. او عقیده داشت جوانانی از سراسر کشور برای دفاع به این منطقه آمده بودند و درست نبود که ما خاک خود را رها کنیم. به همین دلیل ما از اولین روز تا آخرین روز جنگ در اهواز حضور داشتیم. زمانی که جنگ آغاز شد من ۱۱ ساله بودم و در پایان جنگ ۱۹ سال داشتم. در آن زمان نمیتوانستم نسبت به جنگ بیتفاوت باشم و به همین دلیل گروهی را تشکیل داده بودیم که دایما در پشت خط نبرد حاضر شده و مجروحان جنگی را یاری میکردیم.
آهنگساز فیلم «خائن کشی» ادامه داد: در آن مقطع مادرم به دلیل سن کم من، مخالف حضور من در میدان جنگ بود، اما من نمیتوانستم نسبت به خاک و مردم کشورم بیتفاوت باشم.
اورکی بیان کرد: در اهواز فیلم «فرار به سوی پیروزی» که اثر زیبایی بود و موسیقی شاهکاری داشت به اکران درآمد. هنوز هم لحظه به لحظه موسیقی آن را در ذهن دارم. من بیش از ۴۰ دفعه برای تماشای این اثر به سینما رفتم تا بتوانم موسیقی آن را گوش کنم. آن زمان امکانات بسیار محدود بود و برای تهیه برگه نت مجبور بودم مسافت اهواز تا تهران را طی کنم.
وی با بیان اینکه همواره ترکیب تصویر و موسیقی برای او بسیار مهم بوده است، افزود: زمانی که فیلمهای مسعود کیمیایی را میدیدم، صدای تلویزیون را میبستم و با توجه به حال و هوای آثار او، خودم برای آن موسیقی میساختم. از همان ابتدا علاقه داشتم تا در زمینه موسیقی فیلم فعالیت کنم. بعدها که به تهران مهاجرت کردم، نوع نگاه و تفکر من نسبت به موسیقی تغییر کرد چراکه مجبور بودم خود را با تصاویری که به دستم میرسید تنظیم کنم و هر آنچه تصویر از من میخواست را ارایه دهم.
وی افزود: زمانی که به تهران آمدم دوست داشتم مسعود کیمیایی اولین کارگردانی باشد که با او همکاری کنم. از نظر من او تنها کارگردانی است که همچنان برای موسیقی فیلم اهمیت بسیار زیادی قایل است و موسیقی بخشی از دکوپاژ فیلمهای کیمیایی را تشکیل میدهد. او زمانی که فیلمنامهای را مینویسد، در آن بر نقش موسیقی در سکانسبندیها تاکید میکند. شناخت کیمیایی از موسیقی بسیار استادانه است و در گفتوگوهایی که انجام میدهیم، او را در قامت یک آهنگساز بزرگ میبینم.
اورکی عنوان کرد: یادم میآید من و زنده یاد بابک بیات همراه یکدیگر در شمال کشور بودیم که از دفتر آقای کیمیایی با او تماسی گرفته شد. بیات به من گفت که قرار است موسیقی فیلم «سربازهای جمعه» را به صورت مشترک همراه هم بسازیم. از این اتفاق بسیار خوشحال بودم اما متاسفانه به سرانجام نرسید. تا اینکه سالها بعد جواد طوسی منتقد مطرح سینما با من تماس گرفت و گفت آقای کیمیایی میخواهند شما را ببینند. جواد طوسی مستندی به نام «قهرمان آخر» را درباره کیمیایی ساخته بود که موسیقی آن فیلم را من کار کرده بودم و زمانی که کیمیایی آن قطعات را شنید، برای فیلم خود از من دعوت کرد. این همکاری خوشبختانه تا آخرین اثر ایشان در حال حاضر یعنی «خائن کشی» ادامه پیدا کرده است و در طول این مدت بسیار از او آموختهام. من معتقدم برای یک آهنگساز حرفهای، مسعود کیمیایی بهترین گزینه برای همکاری خواهد بود.
سکوت در فیلم، موسیقی است
اورکی در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: از نگاه من موسیقی تنها چیزی نیست که با ساز نواخته میشود و جنبه آوازی دارد. من معتقدم حتی سکوتها در فیلم، موسیقی به شمار میرود. همچنین فعالیتهای صدابردار در سر صحنه و پس از آن صداگذاری و همینطور دیالوگهای بازیگران، بخشی از موسیقی یک فیلم را تشکیل میدهد. اگر یک تصویر فاقد موسیقی باشد، قدرت اثرگذاری کمتری خواهد داشت.
وی همچنین ادامه داد: انسان بدون موسیقی زنده نخواهند ماند، چراکه موسیقی در حکم غذای روح انسان است.
اورکی در پایان بیان کرد: برای دفاع از خاک و مردم کشورم حاضرم جان خود را فدا کنم. امیدوارم بتوانم برای جامعه فردی خدمتگزار باشم زیرا هر چه دارم از مردم است. همیشه خود را مرعوب و بدهکار خاک کشورم و مردم آن میدانم.
کد خبر 6095781 سید امیر شایان حقیقی